چند باری هست که با یکی دوتا راننده با معرفت مواجه شدم چند روز پیش که کوهی از مشکلات روسرم ریخته بود با همکارم کنار جاده باریکی منتظر تا کسی بودیم که در گیرودار ترافیک وبوق گرد وغبار یک جوان با تاکسی زرد رنگ توقف کرد ما پریدیم بالا اون یک مسا فر داشت از اون خواستیم یکساعتی با ما باشه تا مشکلاتمان را حل کنیم اون قبول کرد مسافر جلویی آشنای اوبود که میخواست دروازه شیراز پیاده بشه وقتی اهمیت وقتمان را برای اون گفتیم هردوگفتند نگران نباشید ماکمکتون میکنیم بنده خدا پا بپای ماآمدخریدی داشتیم مبلغ پنجاه هزار تومان تخفیف گرفت وما تا محل کارمان برگرداند اون تازه ماشین خریده بود دنبال عضوشدن در تاکسی تلفنی بود باور کنید خیلی مودب بود وباکمال .رانند ه تاکسی دیگری بود که بهر مسافرسلام میکرد وبا ادب احترام در ایستگاه توقف ومیکرد رانندهای دیگر میگفت من بارها از خدا یک گونی پول میخواستم تا یک روز به آرزو م رسیدم مردی گونی اسکناس را توماشین من جا گذاشت من خوشحال بردم خونه در حال شمردن بودم که بابام از راه رسید موضوع را گفتم اونهم رانندتا کسی است گفت کجا اون مرد را پیاده کردی با هم رفتیم اون بین راه به من گفت لقمه حروم ادم رابد بخت میکنه بروصاحبشوپیدا کن من این کار را کردم وحالا سالهاست که نتیجه این خوبی را میبینم پسرمن رتبه اولورزش شده درسشم حرف نداره خانواده سر براهی دارم اون به قدری ادب وکمل داشت وقتی مسافری راپیاده میکرد که بار داشت کمکش میکرد بچه های کوچک را کمک مادرشون سوار وپیاده میکرد مدیر وبلاگ تسنیم